فریماه جان تولدت مبارک



  ۴روزه دیگه تا تولدش مونده
دلم واسش خیلی تنگ شده،دیگه حتی به خوابم نمیاد دلم واسه اون صورت زیباش، گونه های ،

نرمش و لبخند قشنگش تنگ شده، دلم میخواد باهاش حرف بزنم ولی می دونم اون صدای منو
 
نمی شنوه آخه زیبای من واسه رفتنت خیلی زود بود کجا رفتی آخه من با این دل پر دردم چی

کار کنم نازنیم یا برگرد یا منو با خودت ببر آخه یهو چی شد مثل فرشته ها بال در آوردی و رفتی
 
کاش می شد یه لحظه ببینمت آخه امسال کیه که از دیدن مهمونها خوشحال شه کی شمع
 
های تولدش رو فوت کنه خیلی زود رفتی خیلی
 
دیگه باید تا روز مرگم این دردو تحمل کنم کاش میشد بیام پیشت کاش...

حالا با صدای بلند میگم فریماه جون تولدت مبارک....
نظرات 2 + ارسال نظر
ساجد پنج‌شنبه 12 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 02:11 ب.ظ http://sjdsports.blogsky.com

سلام
نوشته هات خيلی آدم و تحت تاثير قرار ميده
اميدوارم در زنگیت موفق باشی
خيلی خوشحال ميشم با شما بيشتر آشنا بشم
مرسی ID:sjd_hacker

قلندر پنج‌شنبه 12 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 02:51 ب.ظ http://atb.blogsky.com

سلام دوست خوبم.

دیر یا زود همه ما رفتنی هستیم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد